آیا مناسبتها بر افزايش وزن تاثیر دارد؟
آیا مناسبتها بر افزايش وزن تاثیر دارد؟در شماره گذشته مقاله «تاثير مناسبتها بر افزايش وزن» هشدارهايي را براي پيشگيري از افزايش وزن در اعياد و عزاداريها و راههاي گريز از انگيزه لذتجويي در رخدادهاي خاص را شرح داديم…
چاقیهای ناشی از مشغله زیاد و عدم فرصت كافی
یكی از پدیدههای هزاره سوم بیماریهای متعدد سوخت و سازی یا گرسنگیهای پنهانی سلولی و سوءتغذیه بیماریهای مزمن ناشی از عدم تامین ریزمغذیهای ۵۰گانه و متابولیتهای ۲۰گانه به علت كمخوری و تكخوری و عدم تنوع غذایی و حذف این و یا آن وعده سهگانه ناشی از تراكم كار و قبول مسئولیتهای فراتر از ظرفیت تحمل مدیران و فرهیختگان سختكوش میباشد كه قبل از اوجگیری كامل در مسیر موفقیت و بهرهمندی از توانمندیهای ذاتی و استعدادهای خدادادی خود بعلت عدم توجه به حفظ سلامتی و تامین نیازهای جسمی و روحی زودهنگام از پا افتاده و در معرض افول و سقوط قرار میگیرند. شرح حالی كه در سطور آینده ملاحظه خواهید فرمود قطرهای است از دریا و ذرهای است از خروار از این قبیل مدیران ناكام.
ماجرای طلوع و غروب یك مدیر دانا و توانا
خانم مدیر و مدبر دیروز و رنجور و ناتوان امروز چنان آغاز سخن و شرح ماوقع نمودند:هر روز صبح زود بعد از گرفتن دوش بدون اینكه لقمه غذا و جرعهای چایی بنوشم با عجله عازم محل كارم میشوم و بعد از صرف وقت بسیار و تحمل مكافات راهبندانها و پیدا كردن راه گریز توسط راننده صبورم به دفتر كارم وارد شده مشغول مطالعه پروندهها، صدور دستورات و پاسخگویی به این یا آن تلفن مهم پذیرش افرادی كه قبلا از منشی من وقت گرفته بودند و گوش سپردن به درخواست آنها چنان مشغول كار و فعالیت میشوم كه حتی زمان و مكان را از یاد برده و فراموش میكردم فقط گاهی به علت افت قندخون و فشارخون و تهی شدن كامل نیرو و انرژی ذخیرهام كه گذشت زمان را یادآوری و لزوم نوشیدن چای یا قهوه یا چند عدد بیسكویت و یا تكهای شكلات را جهت كسب انرژی وادارم مینماید.
گرچه كانتین شركت با برنامههای متنوع برای هر زمانی از روز و بهطور مداوم در هر روزی از هفته انواع غذاها و سالادهای گوناگون و دسرهای رنگارنگی را آماده و مهیای سرویسدهی میباشد ولی برای اینكه فرصت را از دست ندهم ترجیح میدادم با یك ساندویچ مسئله ناهار را در دفتر كارم جفت و جور نموده و مجدداً به كندوكاو و جفت و جور كردن پروژههای در دست انجام بپردازم و یا اهداف جدیدی را سبك و سنگین و اولویتبندی نمایم و خوشحال بودم كه هر روز فعالیت علمی و عملیم نتیجهبخش شده و روز به روز بیشتر مورد توجه بالادستیها قرار میگرفتم و خودم را خوشبختتر و توانمندتر فرض میكردم و از فرط غرور در عرش اعلی سیر مینمودم ولی…
آغاز احساس خستگی شدید توام با عدم تمركز
هر روز بیشتر از روز قبل محدوده اختیارات و مسئولیتهایم گسترده میشد به همان نسبت از صرف وقت برای صرف صبحانه و ناهار خودداری مینمودم و كیك، بیسكویت و شكلات را بجای صبحانهام در ساعت ده و نوشیدن قهوه و عدم اختصاص زمان برای صرف ناهار كه در حكم وقت تلف كنی طولانی مدت تلقی میشد مرا بر آن داشته بود كه هر چه بیشتر از زمان صرف وقت ناهارم كاسته و سرعت غذا خوردنم را افزونتر سازم تا زمان اختصاص داده شده به این كار را كوتاهتر گردانم. گرچه در ته دلم آرزوی یك سفره رنگین و سرشار از انواع غذاها را داشتم ولی در عمل به هیچ وجه راضی نبودم وقتم را برای صرف غذاهای زمانبر مورد علاقهام تلف نمایم.
در گرماگرم مسئولیتهای شغلی و موفقیتهای پی در پی به دست آمدهام افول نیرو و افزایش شدید خستگی جسمی و روحیام را یا احساس نمیكردم و یا تغییرات ایجاد شده را طبیعی میانگاشتم ولی رفته رفته موضوع حالت جدیتری به خود گرفت و دیگر مثل سابق سبكبال و راحت از رختخوابم نمیتوانستم جدا شوم چرا كه رخوت و سنگینی به موازات آنها خستگی گستردهتر و دلمردگی خزندهای تمام وجودم را به تدریج در تصرف خود درآورده بود.